Monday, January 4, 2010


من منم، من مادرم ،دوستم ،رفیقم ،همسرم

من منم:

کلا به من نمیشه چیزی رو تحمیل کرد.مقادیری آدم لجبازی هستم،بنابر این اگه کاری که قراره بشه، با بایدو حتما و اینا همراه باشه،قسمتهایی از اون وَرِ لجباز من ناجور قلقلکش میگیره و یه جورایی ممکنه من نخوام انجام بدم کلا، یا اگه بخوام خیلی مهربانانه برخورد کنم،انجام بدم ولی با تاخیر.

اگه بهم مستقیم یکی بیاد بگه من میخوام از شرایط،موقعیت و ... تو استفاده کنم و به یه موفقیت،موقعیت یا هر چیز دیگه ای برسم.از جون و دل براش مایه میزارم و کمک میکنم که بشه اون چیزی که دوست داره.ولی امان از وقتی که یکی بخواد منو خر عزیز فرض کنه و بخواد دور بزنه و بپیچونه منو.اونوقته که اون روی سگیم میاد بالا.

معمولا هم کاری که واقعا و از ته دل بخوام انجام بدم ،میدم حالا به هر جون کندنی که باشه.

اصولا در نقش گوشم تو فامیل،بین دوست ها،آشنا ها.ذاتن اینجوریه.تلاش کردم که حالا که اینجوریه شنونده خوبی باشم.و همچنین راز دار باشم.دختر ها بهم میگن صندوق.

قفط یه وقتایی که دیگه خودم دارم حناق میگیرم و دلم یه گوش میخواد برام هم سخته حرف زدن.هم پیدا کردن گوش.

شاید یکی از دلایل پیدایش اینجا همین بوده.

اصولا همه از گوش هایی که دور و ورشون انتظار همیشه اوکی بودن دارن.گوش ها اصولا آدمهایی هستن که دچار مشکل نمیشن.یا اگه هم میشن اصولا مشکل جدی نیست.و کلا خودشون میتونن حلش کنن.

یه سری لبخند های معنی دار دارم که نزدیکانم خیلی خوب میشناسنشون.

لبخند عاقل اندر سفیه.لبخند کش دار.لبخند ماسیده.لبخند بی حال.لبخند شاد و ....

فعلا همینا تا بعدا بقیش رو به مرور میگم یا معلوم میشه

من مادرم:

یکی از بهترین حس هایی که تجربه کردم و هیچ جوری نمیتونم که توصیفش کنم،مادر شدنمه

البته کلا چند ماه مامان صدا شدم و بعدش پسری تصمیم گرفت منو به اسم صدا کنه.

شاید چون اصولا کودک درونم خیلیییییییی قویه و" مامان" یه جورایی نا مناسب هست برای صدا کردنم.

فقط موقع هایی که خیلی خیلی جدی میشم "مام" صدام میکنه.که میفهمم التماس دعا داره و من شکلم مناسب یه مامان که در عین حال یه دوسته نیست که" مام" صدا شدم

اینه که هرچقدر حالم بد باشه ،یا شاکی باشم،یا ناراحت یا هر چی.خودم رو مجبور میکنم قیافم جوری شه که پسری نخواد منو "مام" صدا کنه.

این شامل مواقعی که اشتباه کرده و من نقاب یه مامان خیلی جدی رو زدم رو صورتم نمیشه

اونایی که منو اون شکلی دیدن گفتن که اصلا باورشون نمی شده من بلد باشم اون شکلی هم بشم

دی دو نقطه یواشکی

دوستم:

با یه سری از اطرافیانم دوستم.وقتی با یکی دوستم یه خط قرمزهایی هم دارم و در عین دوستی خودم و طرف رو ملزم به رعایت و رد نشدن از اون خط قرمزها میدونم.

کسی هم که دوسته الزاما تو زندگانیم راه نمیدم.گفتم الزاما نه اصلا ها .

کسی که دوسته میتونه همه جوره رو دوستیم حساب کنه.با حفظ حریم ها.

رفیقم:

کسی که رفیقه یعنی دیگه خیلی خیلی نزدیکه.اینقدر هم رو میشناسیم که دیگه خط قرمزی نیست.یعنی اصلا لزومی نداره که باشه.حد و حدود اینقدر روشن و نزدیکه که خود به خود خطه میره.

رفیق حتما تو زندگانیم هم هست.اصلا نباشه نمیشه.

کسی که رفیقه میتونه مطمئن باشه که اگه لازم باشه میتونم به خاطرش ریسک کنم یا دست به کارهایی بزنم که در مواقع عادی شاید انجامش برام اوکی نباشه.

این اخلاقم رو مامانم دوست نداره.

حالا دوست و رفیق خوبی هستم یا نه رو باید دوستام و رفقام بگن،ولی سعی خودم رو همیشه کردم .کلا دوستی و رفاقت برام جزو کلمه های مقدسه.

همسرم:

کلا همسر آرومی نیستم.اونم باز ذاتیه.همیشه اهل خونه منتظر اتفاقات غیر مترقبه هستن.با همه اینا همیشه سعی کردم همه چی مرتب و دوست داشتنی باشه تو خونه.اطلا زندگی با با یه همسر که بزرگ نشده خیلی هم هیجان انگیزه.هر کی بگه نیست خیلی .......

ها ها ها

بازم سعی کردم همسر خوبی باشم.البته شکل روابط ما بیشتر دوستیه تا همسرانه.

بیشترشم دیگه گفتن نداره فعلا

ها ها ها

پ.ن1: تایتل این متن یک مصرع از شعر خانم" زیبا شیرازی" هست که هم شعر میگن هم میخونن.من عاشق شعر ها و صداشونم.

پ.ن2: این روزها رخت شورها باز مهمون دلم شدن و دارن بی رحمانه توش رخت میشورن.خبر هایی که میبینم و میشنوم و میخونم خیلی خیلی منو نگران میکنه.از ته دل میخوام که خون بیشتری ریخته نشه و خون جوون هامون بهای اصلاحات و آزادی نشه.میدونم هر چی یه بهایی داره ولی کاش خون نباشه بهای هیچی.

پ.ن3: اولین سرود ملی ایران رو خیلی دوست دارم.پر از سرزندگی و دوستی و اتحاد و یک رنگی و ... هست.میزارمش اینجا نمیدونم میشه که ببینینش یا نه.

First National Anthem of Iran

همه جان و تنم وطنم،وطنم،وطنم،وطنم

16 comments:

  1. تا اونجائي كه من دستگيرم شده خدا خيلي رحم كرده به طرف مربوطه كه رابطتون بيشتر دوستي بوده تا همسري، احتمالا هم خودش همين روش رو انتخاب كرده كه از يه جهاتي در امون باشه. از اون طرف هم خوب مي دونه كه يه دوست بي نظيري. البته من نظر قطعي رو در مورد دوست بودن و مادر بودنت مي دم عزيزم كه خودم باهاشون سر و كار داشتم، كه بازم البته الان نظري در اون رابطه ندارم.
    در رابطه با گوش بودنت هم فقط ميتونم بگم كه خيليييييييييييي تيزي جانم؛ ضمن اين كه غير از گوش شما يه حس ششم هم هستي اونم از نوع بسيار قوي و خطرناك كه با استفاده از ابزارهاي به روزززززز از قبيل آنتن به يه سي-آي-اِي در مقياس كوچيك تبديل شدي.
    .
    .
    .
    تايتل رو قبلا هم ازت شنيده بودم و حالش رو هم برده بودم.
    .
    .
    .
    نام جاويد وطن، صبح اميد وطن...

    ReplyDelete
  2. به سلامتی و مبارکی این لینکی که گذاشتی باز نمیشه.اصولا ً شما بنا رو بذار بر باز نشدن که اگر احیانا ً از دست بعضی ها در رفته بود و فیلتر نشده بود مقادیری خوشحال شویم.همین روزاست که وبلاگ من و شما و ایشون و اوشون و فشم و ... هم مشمول قانون فیلترینگ بشه که اگه بشه من خودم با دستای خودم یه آنتی فیلتر می سازم که بلاگ تو رو باز کنم.
    ولی به هر حال من این آهنگ رو با صدای سالار عقیلی شنیدم.
    احتمالا ً من باید جزو رفقات باشم ، دیگه؟!!! اگه دوستم بگو ها.
    از قسمت مادرش خیلی خوشم اومد اون قسمتشو اگه می شه بیشتر کنید ؛ به مسئولین هم بگید واسه اون قسمتش تکرار بذارن هفته ای 3 بار :D
    منم با ترنجم عین همین روابطو دارم ، باور کن!!!

    ReplyDelete
  3. چه قدر عالی تونستین خودتون رو معرفی کنین
    کد.م فیلم؟

    ReplyDelete
  4. يه دوستي داشتيم اينجا كه لطف خيلي زيادي داشتن نسبت به شما. چند وقتي كه پيداشون نيست دلتنگشون شديم. اگه شما هم دلتنگشين بگين من جاي خاليشونو پر كنم. انصافا نگي دلگير مي شم

    ReplyDelete
  5. @حافظ

    مردم از خنده.اینجوریاست دیگه؟

    مامان بداخلاقه بشم حالشو ببری؟ هان؟هان؟

    من هلاک نظرات 2 پهلوی شما هستم بعدا نگی نگفتی

    آخ گفتی،دچار استخون درد شدم.ببینم چه میکتی.یه جور لطف داشته باش که جبران نبودنه دوسته غایب بشه ها
    خنده از نوع بد جنسانه

    ReplyDelete
  6. @ شراره
    حرفا میزنی عزیزم.باز نشدن لینک؟
    فیلترینگ؟ اینا همش شایعاته بیگانگانه
    زهر خند


    شما رفیقی شک نکن
    با مسئولین هماهنگ شد.قراره زیادتر بشه بخش مورد علاقت(چون رفیقی ها) پارتی بازی در ملا عام

    من عاشق ترنج شما هستم.هنوز نیومده و نشناخته
    شمام یه وعده هایی داده بودی ها.فکر نکن یادم نیست.قسمت ترنج بلاگتون رو زیاد کنید جهت آشنایی بیشتر

    ReplyDelete
  7. @ ثلج

    ممنون

    لینک ها منظورم بود.رسید ؟باز شد؟

    ReplyDelete
  8. اوا آره سیمینی خوب شد گفتی واقعا ً یادم رفته بود در اسرع وقت اون بخش رو زیاد می کنم.
    ترنجم همیشه به من می گه پس کی منو می بری پیش سیمینی و دوستان؟!!!!

    ReplyDelete
  9. سلام علیکم
    توی تو به من من خیلی نزدیکه. فکر کنم به خاطر ماهمون باشه. به هیچ وجه دستور و گول زدن رو نمی تونم تاب بیارم.
    من گوش نیستم اما می تونم بیشتر آدمهای دور و برم رو شاد کنم. اگه بخوام البته. دلقک بازی گاهی، گاهی محبت و این حرفها(تعریف از خود که نیست؟)
    گوش بودنت رو درک کردم. منم خیلی وقتها از این محبتت سود بردم.
    توی مادر:
    من هیچ کلمه ای رو بیشتر از مامان دوست ندارم.
    من مامان بچه ام قراره بشم. مامانم مامانی اش و مادر شوهرم هم مامان جون. فکر کن تا کجاش رو برنامه ریزی کردم.دی دو نقطه غلیظ
    من عاشق مامان هام. فقط مامان خودم نه. عاشق حس مهربون مادریم. تمام پروژه های این ترمم اسمش"مهر مادری" بود. بچه ها بهم می گن بچه ننه. اما می دونن نیستم. من عاشق حرص خوردن، محبت کردن، بخشیدن، عصبانی شدن، اضطراب، دلشوره و همه حسهای خالص مادریم. برای همین "مامان" رو دوست دارم.
    مامانهایی که فقط پسر دارن اصولاً مثل تو می شن. سر حال و جوون و پر جنب و جوش و این حرفها. هزارتا سراغ دارم. دختر داشته باشن دیگه می خوان دخترشون به خودش برسه خودشونو کنار می گذارن.
    توی دوست:
    حدود رو نمی دونم . امیدوارم تا به حال ازش تخطی نکرده باشم. می دونم رفیق نیستم.
    اما من دوستهای درجه های مختلف دارم، تو از بهترینشونی واسم.
    توی همسر:
    بودنت رو دوست داشتم.
    آرزو دارم یکی که دوستم باشه رو بیابم. بدم میاد از روابط کلیشه ای و این صرفاً ... زن و شوهری.
    پ.ن 3: رو منم خیلی دوست دارم. خیلی.
    بوس و بغل و چلوندن زیاد و قلب و این حرفها.
    شاد باشی.

    ReplyDelete
  10. @مریم
    عاشفتم
    بدون که جزو عزیزهام هستی شک هم نکن
    دی دو نقطه
    .....
    مامان من مامان جون هست
    مادر شوهرم مامان مصی
    اولی رو پسری خودش انتخاب کرده چون اولین و تنها نوه بوده
    دومی رو نوه های قبل از خودش انتخاب کردن ،ما هم تبعیت
    چشمک
    ....
    امیدوارم همه اون چیزایی که خوبه و دوست داری برات پیش بیاد

    ReplyDelete
  11. حضور تون همیشه برام غنیمتی هست ، شناخت دقیق تون هم از روحیه و فکرم رو به فال نیک می گیرم. ممنون بابت نکته سنجی تون.

    ReplyDelete
  12. :D

    نه پلیز بیته مامان بد اخلاقه نشو که اصلا بهت نمیاد

    ReplyDelete
  13. کسی مرا صدا کرد این روزها گفت بیا . حافظ جان دلتنگمی؟شاید هم اردیبهشتی برایم دلتنگ است و به شما پیغام داده که مرا صدا کنی ! کسی مرا صدا کرد این روزها گفت که امیر حسین بیا بیا بیا. البته نه اونجور که به کفتر میگن بیا اونجور که صدا میپیچه در کوه بیا بیا بیا، حالا امدم مرا طلیبیدی ای یار آمدم چه میخواهی؟ جای نوشته بودی عکاسی در حد جلبک باید بگویم جلبک نگو بلا بگو. میشه بقیش را در گوشت بگم اردیبهشتی. حالا دیدی من انقده هم بد نیستم، من پسر خوبیم منتها یدفه قات میزنم از دسته بعضی کارها. حالا هم میخام بگم این متنو که خوندم از این زن مادر دوست رفیق همسر یجوری بیش از اندازه خوشم امده و این خوش امدن ممکنه واسه بازی قابل درک نباشه ولی واسه من هست. اردیبهشتی بگو اره .

    ReplyDelete
  14. @امیرحسین
    ممنون که سر میزنی

    اینبار خوش اخلاق بودی ها.نه این که خوشحال نشده باشم ها نه،ولی دوست دارم اگه کسی ازمن (نوشته هام،خودم،و ....) خوشش نمیاد یا میاد با دلیل باشه همین

    اگه حرفی هم هست که دوست ندارید اینجا باشه اولش بگید خصوصی،خصوصی میشه.من متخصص پابلیش نکردن
    نظراتم میدونید که
    دونقطه دی

    ReplyDelete
  15. این روزها همه دنبال یک جای دنج واسه خصوصی حرف زدن هستند ,شما چطور؟

    ReplyDelete
  16. چی صدات کنم راستی؟ اردیبهشتی، خانوم گاوه، مامان مهربون

    ReplyDelete