مادرانه
با پسری نشستیم فیلم "هاچیکو" رو دیدم. بسی دل غشه گرفتیم.پسری اینقدر گریه کرد اونم از نوع بی صدا که وقتی فیلم تموم شد مماخش گرفته بود.چشماشم شده بود نخودچی.
گفتم بیا "راکی" رو ببریم گردش.باز بغضش اومد.
آخه فیلم داستان یه سگ بی نهایت وفاداره.بیشتر نمیگم شاید بخوایین نگاه کنید فیلم رو.
البته من برام داستانش خیلی وقت پیش میل شده بود بخاطر همین از اول فیلم میدونستم آخرش چی میشه.
به پسری گفتم پس بیا "سقز" بجوییم بعد از دهنمون بیاریم بیرون سفت شه ، دوباره بجوییم ، چرق چرق کنه.
یه کمی خندید.
گفتم یا بیا از اون حرفای یه کم بد یادت بدم که این بار که رفتیم وطن بلد باشی.
آقای شوهر، چشم غره طوری نگام کرد.گفتم چیهههههه؟ بلد نباشه که بد تره.
من در حد:
کاشی، خر من گم شده شاید تو باشی
یا:
کره،پشت سرت خره.
پنیر برو یه گوشه بمیر و ....
یادش میدم.
پسری ریسه رفته بود از خنده.گفت خوب یادم نمیمونه که.گفتم تمرین کن یادت میمونه.
گفت که چی بشه؟؟
این "که چی بشه" گفتنش منو آره و اینا.آخر هر حرف میگه تقریبا.
گفتم که این بشه که دفه بعد اگه یه شعر یه کم بی ادبی خوندن تو بلد باشی اشتباه نخونیش.
اونم چه اشتباهی.بعد ریسه رفتم از خنده.
شوهر هم چنان غضبناک منو نگاه میکرد.سرش هم تکون تکون میداد گاها.
یک عالمه نقطه و دی
گفتم والااااااااااا ، دروغ میگم؟ بعدِ کلی کلنجار، رفت با بچه های ساختمون بازی کنه.
2 روز که گذشت اومد خوند:
شاشو شاشو ،شرمنده
جارو به "باسنِ" بنده
عمرا اگه گفته باشه "باسن" ها.من خواستم اینجا یه کم ادب رو رعایت کنم.
من که اون لحظه ضعف کرده بودم از خنده.مامانم بسیار شاکی طوری ،گفت نخند.و من تا جایی که شد خودم رو جمع کردم.گفتم ببین پسری جوونم
جارو به ...نِ بنده ،غلطه.باید بگی :
جارو به ...نِش بنده.
بعد باز ریسه رفتم.
مامانم گفت کلا بی ادبی، حیف این بچه.
و من هی خندم میومد بی وقفه.
عصری به کمک دختر ها طی یه دوره فشرده این شعر رو به پسری آموزش دادیم . حالشو بردیم.
هر کی فکر میکنه من مامان بد آموزی هستم باس بگم که اصلا هم این طوری نیست.
خوبه بچم هر وقت میاییم سفر شبیه هاج و واج ها (میتونید از واژه اسکول هم استفاده کنید اینجا) باشه و کلا نفهمه کودکان شر و شور وطنی چی میگن؟؟
نه خوبه؟ نیست دیگه.
پ.ن1:یه دوستی دارم که تو پارکینگِ مرکز خریدها هم راهنما میزنه، وقتی حتی فقط یه جهت هست برای پیچیدن نه بیشتر.گاهی فقط باید پیچید اونم بدون راهنما زدن.گاهی زدن راهنما تو بعضی از پیچ ها گند میزنه به کل پیچ.
پ.ن2: حالا هی بیایید بگید بوی عید و بهار و اینا.حالا هی سعی کنید قسمتهای تحتانی منو بسوزونید.
من همین جا اعلام میکنم که از خیلیییییییییی بچگی از عید بسیار زیاد بدم میومده.گفته باشم.
فقط بوش و تمیزیش و هواش و گل زردک هاش و بنفشه هاش و بازارچه تجریش اش و ماهی فروش های دم میدون کاج اش و .... رو دوست داشتم و دارم.
یادش به خیر که من چقد سگ میشدم از ازدحام و تنه زدن ها و هل دادن های مردم مهربون در اقصی نقاطی که میرفتیم برای خرید.یکی از دخترها در مواقع سگ شدن من نظریه میداد که من مردم گریزی حاد دارم.
در هر حال شما حالشو ببرید و فقط
به شکوفه ها به باران
برسونید سلام ما را
چشمک همراه با لبخند ملیحانه.
پ.ن3: شراره یه بار با گذاشتن این شعر منو کشته بود، پارسال گمونم :
...اي كاش آدمي وطنش رامثل بنفشه ها
در جعبه هاي خاک
يك روز مي توانست همراه خويشتن ببرد
هر كجا كه خواست در روشناي باران
در آفتاب پاك.
من که به بچه م کف گرگی هم یاد می دم
ReplyDelete:D
در روزهای آخر اسفند، در نیمروز روشن...
ReplyDelete................................
شروع کردم، با همین جمله
نوشتم
.
.
.
.
خیلی زود، خیلی دیر
گذشت
بد نیست بهش چند تا شعر ناب هم یاد بدین. همه چیز بهار به کنار مثل خرید و شلوغی ها و ... که اصلا خوشم نمیاد از این کارا ولی واقعا هوای بهار یه چیز دیگشت ، آدم زنده میشه
ReplyDeleteحتی اگه اونجا بهار نباشه میشه که براتون آرزوی شادی و موفقیت و سلامتی کرد. با آرزوی بهترینها...
ReplyDeleteسلام علیکم حال شما صد سال به این سالها خوبین خوشین سلامتین. چرا شما اول تشریف آوردین بزرگتری گفتن کوچیکتری گفتن.
ReplyDeleteسیمین صمیمانه عید رو بهت تبریک می گم. حالا می خواد عید شما پاییز باشه یا زمستو. هیچ فرقی نداره(نه خدا وکیلی اعتراف می کنم فرق داره:دی)
این هزار بار، عاشق رابطه ات با پسری ام.
و تازگی ها عاشق ادبت شدم. ;)
اون اولی عیب نداشت نوشتنش بعد دومی عیب داشت آیا؟؟؟
نچ. چرا اینجا صورتک نداره.
در مورد پی نوشت آخر: فقط به خاطر اینکه دلت نشکنه می گم آره قبول دارم. وگرنه این اقلیم، این فضا، این موقعیت جغرافی اگه عوض بشه ایران دیگه ایران نیست. برای این پی نوشت شاید بهتر باشه بشینیم ببینیم چیه ایران یا همون "وطن" مهمه برامون که بخوایم با خودمون هر جا که می ریم ببریم. یکی می گه فرهنگ یکی هنر یکی اقلیم و ... و یکی هم می گه جزءجزئش. شعره به نظر من از لحاظ فلسفی مشکل داره جوابگوی سوالام نیست. :D ;)
سال شاد خوب خوشگل پر از خبرهای شاد به همراه سلامتی کامل برای تو و همسری و پسری باشه ایشالا.
بوس و بغل و اینها.
شعری که تو قسمت نظرات وبلاگم گذاشتین واقعا محشره. پیشنهاد می کنم وبلاگتون رو با همین شعر آپ کنین. ممنون بابت حس قشنگتون
ReplyDeleteسیمینی به آپ دیگه
ReplyDelete