Tuesday, February 15, 2011

حافظه فقط حافظه ماهی!

از بس که حافظه ام توی اسم مثل حافظه ماهیه ، اسم این کتاب محشره رو یادم نمیاد.الان یه هفته هست که کلا یادآوری اسمش رفته روی روح و روانم.

همینی که درباره کودک درون و بزرگسال درون و بالغ درون هست.خیلی خیلی سال پیش خوندمش ولی همین چندی پیش هی یاد چیزهای خوبی که ازش یادگرفته بودم افتادم و کلی کمکم کرد.

من آدمی هستم که کودک درونم قویه، اینه که بیشتر مواقع حس و حال و کارام رو اون هدایت میکنه.اینه که وقتی یکی با یک بزرگسال نامهربون و آزاردهنده جلوم قرارمیگیره و گاها نقطه ضعف هام رو فشار میده.اولش حالم خیلی بد میشه، بغض میکنم ، گم و گور میشم و بعدترهاش که هی قضیه تکرار میشه ،بهانه جو میشم، لجباز میشم و خیلی وقتا مثل بچه گربه ها فف هم میکنم جهت دفاع از خودم.که چندش آورترین قسمت ماجراست برام.

این که به اون حد برسم که بخوام فف کنم.دقیقا میشه همونی که اون بزرگسال آزاردهنده رو خوشنود میکنه.حتی اگه تو ظاهر اینو نشون نده و اونم شروع کنه به فف های بلندتر کردن و شاید هم همه موهاشو سیخ کنه و پنجولهاشم نشون بده.ولی ته تهش به ارامش میرسه.چون سیستم اش اره بده و تیشه بگیره.

ولی من آخرش حسم میشه مثل باسن خیار.تلخ و کوفتی.

یادم اومد که از این کتاب یاد گرفته بودم که باید بتونم خیلی راحت و به موقع و به جا از همه درونی هام (کودک ، بالغ ، بزرگسال) استفاده کنم.

مثلا وقتهای مواجهه با اون بزرگسال آزاردهنده ، بالغ درونم باید عهده دار همه چی بشه.یه نگاه عاقل اندر سفیه بکنه.بعد همه چی رو دایورت کنه به قسمت تحتانی و تا جایی که میشه دورشه از اون آدم یا محل.مثلا بره یه اتاق دیگه، بره بیرون.

همه اینا هم یه شب که خیلی از خودم بدم اومده بود تو خواب یادم اومد.این جور خوابهای آموزنده ای میبینم من.

پ.ن1: هرچند که عزیز دلی همیشه میگه باید خلقت مجددی صورت بگیره تا بلکه من آدم درست درمونی بشم ، ولی من همچنان امید دارم و هی دارم با این درونی هام بازی بازی میکنم تا بلاخره هرکدوم به صورت سریع و ناخودآگاه، به وقتش سر جاشون حاضر بشن.

پ.ن2: دلم صاف نمی شود با تــو ، حالا تو هــی به مهـربانی ام دخیل ببند.

9 comments:

  1. وای چه خوشگل بود این تشبیه فف کردن و پنجول کشیدن :)

    ReplyDelete
  2. سیمینی من فکر کنم واسه پست قبلیتم کامنت گذاشته بودم ، حالا ولی نیست!(پاکش کردی؟!!!!)
    می دونم اون کتابه دنیای سوفی نیست ولی گفتم حالا شاید احیاناً اون باشه!
    من اساساً مرده ادبتم، اگه الان من بگم کون خیار کامنتمو پاک می کنی؟!
    می بینی من چقدر مؤدبم؟از کل متنت فقط در مورد همین نکته اش صحبت کردم!

    ReplyDelete
  3. شری؟؟؟ من کامنت تو رو پاک کنم؟؟؟
    یکی رو هوا زدش لابد چون به دست من نرسیده

    جلو مامانم بگو که من با ادبم ببین بهت چی میگه
    :))
    من دیدم اینجا خانواده رد میشه یه کم جلو خودمو گرفتم ولی شوما راحت باش جونم
    :0)

    ReplyDelete
  4. اسم کتابه یادت اومد به منم می گی؟

    ReplyDelete
  5. عید شما هم مبارک گل خانم عزیز. ایشالا همیشه به سلامتی و شادی. ایشالا که بتونید زودی یه سفر بیاین از این طرفها در خدمتتون باشیم. شاد باشین.‏

    ReplyDelete
  6. Salam azize bavafa
    Khob hasti ?
    Sale no mobarak omidvaram salamato sarhal bashi hamishe
    Nemidonam chera chand modati vbloget bala nemiomad
    Khosh halam ke bade modatha tonestam harfato bekhonam garche kasi yadi az ma nakard
    Khosh bashi azizam

    ReplyDelete
  7. [گل] آیا برای سیزده به در , تدارک لازم دیده ای دوست من



    مردم ایران روز سیزدهم فروردین، به مکان‌های طبیعی مانند پارک‌ها،

    باغ‌ها، جنگل‌ها و ماطق خارج از شهر می‌روند. این مراسم سیزده‌به‌در

    نام دارد.

    سیزده بدر نماد پیوند است بین انسان و طبیعت

    از کارهای رایج در این جشن، گره زدن سبزه است

    دختران و پسران پس از آرزویی در دل سبزه را گره میزنند خانواده ها با آوردن آجیل و شیرینی و پختن آش و کوکو یک روز را در طبیعت میگذرانند . [گل][لبخند]

    ReplyDelete
  8. سلااام. اردیبهشته. اردیبهشته. دارین نزدیک میشیم به تولدتونها. نمیدونم دقیق روزشو ولی خواستم کلی تبریک بگم با کلی آرزوی خوب خوب خوب.‏

    ReplyDelete
  9. یعنی به کل در اینجا رو بستی رفتی دیگه؟

    ReplyDelete